اگر بدانید که عزت نفس واقعا چیست قطعا متوجه خواهید شد که افزایش عزت نفس تا چه میزان میتواند موضوع مهم و حیاتی ای باشد. حقیقتا افراد زیادی را میشناسم که صرفا چون عزت نفس پایینی دارند حال روحی آنها به شدت بد است. باکسی وارد رابطه ای طولانی مدت نمیشوند. نسبت به زندگیشان هیچ حس زیبایی ندارند و چون خود را انسان حقیر و دوست نداشتنی ای میدانند حتی وقتی مورد عشق و محبت دیگران قرار میگیرند حالشان بد است. حال میفهمید افزایش عزت نفس تا چه حد میتواند موضوع حائز اهمیتی باشد و چه بالاهایی ممکن است گریبان گیر شما شود اگر توان افزایش عزت نفس خود را نداشته باشید؟؟؟
در این مقاله به بررسی راهکارهایی علمی و صددرذ کاربردی در راه افزایش عزت نفس شما خواهیم پرداخت پس با ما همراه باشید
این ۵ تکنیک را حتما انجام دهید تا شاهد نتایج شگفت انگیزی باشید.
بدین منظور تمام زندگی خود را بنویسید. نوشتن خاطرات مربوط به کودکی، نوجوانی و اکنونتان در افزایش عزت نفس شما معجزه میکند. اگر نقاط ابهامی در زندگی شما هست این نقاط ابهام را بپرسید، تحقیق کنید، بررسی کنید و برای خودتان کاملا شفاف سازی کنید. شما در این تکنیک کافیست شبی ده دقیقه وقت بگذارید. و هر چیزی که از گذشته در یاد دارید را روی کاغذ بیاورید. همین طور در حین نوشتن تاریخچه زندگی خودتان نقاط مثبت را پررنگ تر کنید بیشتر راجع به آن بنویسید. چه اتفاق های مثبتی در کودکی افتاده است. چه کارهای خوبی کرده اید حتی شیطنت هایی که به شما حس خوبی می دهد. چطور درس خوانده اید و چه نمرات خوبی گرفته اید. یعنی بیشتر توجه و تمرکز روی نقاط مثبت باشد.
در مرحله بعد شما باید شبی پنج مورد که از خودتان شناخته اید و به آن افتخار می کنید را یادداشت کنید. یعنی از دل آن سرگذشتی که نوشته اید و آن نقاط مثبتی را که به آنها اشاره کرده اید هر شب ۵ مورد را که به آنها افتخار می کنید و در خودتان مثبت، خوب و بارز می دانید را یادداشت کنید. تا به مرور زمان افزایش عزت نفس برایتان میسر شود
هر شب ۵ مورد یاداشت کنید. می توانید به خیلی چیزها اشاره کنید. ارتباطاتتان، افرادی که با آنها دوست هستید، توانایی های خاصی که دارید، استعدادهایی که دارید، مثلا موردی که من دیشب در این یادداشت های پنج گانه شبانه ام نوشتم؛ ناگهان یادم افتاد که بعد از مدتها کم کم لیستم خالی شده است و نمی توانم موردی را پیدا کنم. ولی لحظه ای به همان روز خودم نگاه کردم و یادم افتاد که من امروز با فرزندم به گونه ای خاص صحبت کردم. این شیوه گفتگو را خیلی دوست دارم در صورتی که اصلا تا بحال به آن توجه نکرده بودم. این را به عنوان اولین آیتم آن لیست پنج گانه نوشتم. منظورم این است که شاید در دفعات اولی که می خواهید این لیست را پر کنید. چیزی به ذهنتان نرسد یا ندانید. این کاملا طبیعی است بخاطر اینکه چیزهای مثبت زیادی را در خودتان نمی بینید. چون عزت نفس پایین اصلا تعریفش همین هست. اما به تدریج یاد می گیرید که نقاط قوت و مثبت خودتان را بزرگ تر و بزرگ تر بکنید و با شروع عدد اول عددهای بعدی را حتما در لیست بگذارید.
تکنیک و روش دومی که در افزایش عزت نفس می خواهم خدمتتان بگویم دیدن چیزهای خوب در دیگران است. ما عموما در دیگران نقاط منفی را خیلی بارز می بینیم. مخصوصا هر چقدر عزت نفستان پایینتر باشد. شما افراد دیگر را ضعیف تر و منفی تر از خودتا خواهید دید. اما اینجا می خواهیم دقیقا برعکس عمل کنیم. نباید در مورد دیگران قضاوت بکنیم. فقط می خواهیم یک مقایسه مثبت بکنیم. نقاط مثبتی که در خودتان می بینید را جستجو کنید و در اطرافیان ببینید. و یا نقاط مثبتی را که در دیگران می بینید را در دیگری جستجو کنید. اینجا هم باز ممکن است در یافتن نقاط مثبت در دیگران با مشکل مواجه شویم و نتوانیم پیدا کنیم. این باز طبیعی است ولی به تدریج و با فکر کردن بر روی این موضوعات می توانیم نقاط بسیار مثبتی را در اطرافیان خودان پیدا کنیم که در شما هم هست یا در شما هست و در دیگران هم هست. بیشتر ما در دیگران فقط به دنبال مسائل و جوانب منفی آنها هستیم و فقط آن نکات منفی را می بینیم. مثلا با دوستی سالها ست ارتباط داریم و سال هاست داریم قضاوتش می کنیم و همیشه در ذهنمان به گفتگو با این فرد مشغولیم.
کمی به این افکار توجه کنیم تمام عمرمان داریم این کارها را، این گفتمان را در درون خودمان تکرار می کنیم و اکنون ما فرض می کنیم که نمی خواهیم از این به بعد این کار را بکنیم و بر عکس می خواهیم فقط و فقط نقاط قوت و مثبت دیگران را ببینیم و آن را به زبان بیاوریم؛ در واقع ما می خواهیم از اختلاف هایمان به پذیرش تفاوت هایمان برسیم. پس زیاد به نقاط ضعف هم کاری نداشته باشیم بیشتر جنبه های مثبت را ببینیم و با این جنبه های مثبت طبعا ارتباط خوبی بین ما برقرار خواهد شد، تا اینکه بخواهیم جنبه های منفی را ببینیم و حالا در ارتباط صد در صد با مسائل و مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
دوستان در اینجا هدف من این نیست که مشکلات خودم و دیگران را کتمان بکنم؛ اصلا بحث عزتمندی این نیست!! برای همین هم اینجا نمی خواهیم این بحث را باز کنیم که با جوانب منفی خودمان این کار را بکنیم یا با جوانب منفی دیگران این کار را بکنیم. طبیعی است که وقتی در خودم این جوانب منفی را بشناسم احتمال دارد که بتوانم تغییر بدهم و در دیگران هم یا می پذیرم و یا کمکش می کنم تغییر بدهد و یا اینکه با همان شرایط با آن مواجه می شویم.
تکنیک سوم این است که حالا ما باید ببینیم که چطور می توانیم در دیگران حس خوب را به وجود بیاوریم. چطور به دیگران می توانیم کمک بکنیم مثلا دیروز یکی از همکاران من ناراحت بود از شرایطش از وضعیتش و برای آینده به شدت غصه می خورد و نگران بود من اینجا گفتم خب ببینم می توانم از این تکنیک استفاده بکنم. آمدم کلی صحبت های مثبت با او کردم. به آینده امیدوارش کردم و تازه به او گفتم تو در اینجا ، در این شرکت توانایی هایی داری که همه ی ما به این تواناییهای تو غبطه می خوریم. پس تو آدم خوب و متفاوتی هستی، پدر خوبی هستی تو همکار خوبی هستی. در کل خیلی حس خوبی نسبت به حرف های من پیدا کرد. باورتان نمی شود فردای آن روز بعد از این گفتگوی خیلی کوتاه به من زنگ زد و با حالتی که خیلی احساساتی شده بود از من بابت این گفتگوی خیلی خوبی که بینمان رد و بدل شده بود خیلی تشکر کرد. خب می خواهیم این کار را آنالیز کنیم. من با یک گفتگو، با اشاره به نقاط قوت همکارم در ایشان حس خوبی ایجاد کردم. اما این کار چه سودی برای من داشت؟سودش برای من این بود که احساس بسیار بهتری در من ایجاد شد. با واکنش ایشان نسبت به این گفتگو من متوجه شدم که یک آدم خوبی هستم و دوم یک سری توانایی های خاص دارم و سوم دیگران نسبت به من حس خوبی دارند و در نهایت در واقع به این ایمان می رسم که
یک: من خوب هستم،
دو:دیگران خوب هستند،
سه:ارتباط من با دیگران خوب است.
تکنیک دیگری که خیلی موثر می دانم این است که خوش لباس باشید و به سر و وضع خودتان برسید. از عطر و ادکلن خوب و مناسبی استفاده کنید و در کل ظاهرتان را حفظ کنید. لازم نیست که منتظر یک شرایط ، وضعیت و روز خاصی باشید. تا زیبا لباس بپوشید، موهایتان را مرتب کنید یا خانم ها آرایش کنند. این کار را یکبار برای خودتان بکنید، بروید جلوی آینه و با یک حس خوب به سر و وضع خودتان برسید. از لباسی که می پوشید لذت ببرید ، از کفش نویی که خریده اید، در واقع از ظاهر خودتان بیشترین لذت را ببرید. اینجا اشاره می کنم که شاید بسیاری از مردم با پوشیدن لباس نو حس خوبی ندارند. این دقیقا بخاطر این است که وقتی من خوب نیستم چیزهای خوب هم نباید داشته باشم. یک نگاه تلخ است که ته ضمیر این افراد نشسته است.
در این جا متذکر می شوم در حفظ ظاهر، چگونه ایستادن، راه رفتن، نشستن، حالت های اندام خیلی خیلی مهم هستند. ما از ظاهر افراد خیلی وقت ها قضاوتشان می کنیم و می دانیم آدمی با کتف افتاده ، سر شانه های افتاده، شل که با دست های کاملا بی حال راه می رود. آرام راه می رود، خب مسلما این آدم، آدم حرمت نفس پایین دارد. سرش پایین به کسی نگاه نمی کند. ولی بر عکس شما تصور کنید آدمی که سر بالا، سینه جلو ، دست ها را آرام و محکم در کنار شانه هاش تکان می دهد. خیلی محکم راه می رود. تند راه می رود، تماس چشمی با دیگران دارد، ظاهر آرام و شاید تبسمی هم دارد. خب طبعا ، این آدم احتمالا لباس مرتبی هم دارد و عرض شود که به خودش و کاری که آن لحظه دارد انجام می دهد و جایی که دارد می رود، ایمان ، اعتقاد و باور دارد، منظور از خوش پوشی بیشتر داشتن احساس خوب از ظاهر خود است و این حفظ ظاهر در رابطه با کیفیت عزت نفس و یا تقویت عزت نفس خیلی خیلی موثراست. خود به خود یک اثر متقابل هم از دیگران می گیرد، این فرد همین که مورد توجه قرار می گیرد، همین که دیگران از لباسش، تیپش، راه رفتنش، عطر و ادکلنش ، کفشش، ظاهرش، حتی شیوه نشستنش به او می گویند یا حتی با نگاهشان یک حس خوب به او انتقال می دهند. این دقیقا اثر بسیار بسیار قدرتمندی در درون خود فرد ایجاد می کند که دیگران تاییدش می کنند. در واقع خیلی وقت ها ما به این تاییدها نیاز داریم تا مطمئن شویم تائید خودمان تایید درستی بوده است.
زمانی هم که تعریف می شود لطفا به سبک ایرانی اصلا منکر آن تعریف نشوید یا نگویید که “اصلا اینجور نیست که شما می گویید و این لباس نو نیست، لباس کهنه فلانی است، و این اصلا مارک معروفی نیست. من این را توی حراجی گرفتم، چیز مهمی نیست. تصادفا اینجوری راه میرم.” نه اینجوری نه، اتفاقا برعکس باید تشکر بکنیم از اینکه شما را اینجور می بینند. که از شما تعریف می کنند یا از مسایل مرتبط با شما تعریف می کنند. هرگز قدر دانیها و تشکرها را رد نکنید و به تعارف نکشانید. نه اتفاقا از آنها تشکر کنید. جمله ای که یکی از روانشناسان در یک سمینار در این مورد می گفت این بود که بگویید: من سپاس گزار لطفتان هستم.
آخرین تکنیک این است که بخشنده باشید. من از بزرگی شنیدم که می گفت انعکاس بخشش دیگران در ما بخشش خودمان می شود. ما خیلی وقتها باید خودمان را ببخشیم اما کاری که می کنیم این است که بلاهایی سر خودمان می آوریم که اگر سر دیگری بیاوریم. صد در صد از ما شکایت می کنند یا هر کاری از دستشان برآید در قبال ما انجام می دهند. ما احتیاج به بخشش خودمان داریم و برای اینکه خودمان را ببخشیم با این تکنیک با بخشش دیگران در واقع این را به خودمان انتقال می دهیم.