زندگی شخصی من - آرشیو 1400/7

موضوعات
Category

کدهای اختصاصی
Code

کدهای اختصاصی
Site Statistics

» بازديد امروز : 2829
» بازديد ديروز : 0
» افراد آنلاين : 1
» بازديد ماه : 2828
» بازديد سال : 2825
» بازديد کل : 2828
» اعضا : 0
» مطالب : 42

درمان قطعی اضطراب


تاریخ انتشار پست : 1400/7/25 بازدید : 9

تاکنون پیش آمده برایتان که فکر کنید بیش از حد لزوم استرس میگیرید و تقریبا در هر موقعیتی مضطرب میشوید تا جایی که از پس مدیریت شارایط بر نمی آیید و استرس بیش از حدتان مانع حرکتتان میشود. شده فکر کنید که برای درمان قطعی اضطراب خود کاری کرده و قدمی بردارید؟ اصلا چه میشود که انسان به فکر راهکاری برای درمان قطعی اضطراب و استرس می افتد؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا به بررسی دقیق استرس و راهکارهای درمان قطعی اضطراب بپردازیم.
استرس چیست؟
زمانی که شرایط بیرونی فرد به گونه ای رقم میخورد که وی در هر لحظه امکان از دست دادن شخص یا چیزی و خراب شدن موقعیتی و یا مواردی نظیر این را دارد واکنش هایی از خود نشان میدهد که از آن تحت عنوان استرس یاد میشود؟ اما چه وقت باید به فکر درمان قطعی اضطراب باشیم؟ باید بدانید که اضطراب به خودی خود چیز بدی نیست بلکه یک واکنش به موقع از سیستم ایمنی بدن است تا فشارهای بیش از حد را از فرد دور کند. اما زمانی یک انسان به فکر درمان قطعی اضطراب خود می افتد که این استرس راه را برای او سد کند و آنقدر هر روز و هر روز تکرار شود که زندگی را به قول معروف زهر مارش کند. پس در این زمان است که فرد به فکر درمان قطعی اضطراب خود می افتد.
روش های درمان قطعی اضطراب و استرس
برای درمان قطعی اضطراب روش های زیادی وجود دارد که در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک میپردازیم و خواهیم آموخت که چگونه بات بکار گیری هر کدام میتوان به استرس وسواسی بدن چیره شد.
1- روش اول درمان قطعی اضطراب یوگا
2- روش دوم مدیتیشن
3- روش سوم درمان قطعی اضطراب خود هیپنوتیزم
4- روش چهارم تقویت سیستم ایمنی بدن
5- روش پنجم تغذیه مناسب
6- روش ششم درمان قطعی اضطراب مراجعه به یک روان درمانگر
دسته : ,
برچست ها :

عزت نفس


تاریخ انتشار پست : 1400/7/18 بازدید : 7
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟

عزت نفس چیست - افزایش عزت نفس

بسیاری افراد و حتی متخصصین را دیده ام که مفهوم اعتماد به نفس را به جای عزت نفس درک کرده اند و اصولا عزت نفس در ایران زیاد شناخته شده نیست. و افراد کاری برای بهبود حرمت نفس خود انجام نمی دهند. هرچند ما در تئوری برای عزت نفس و اعتماد بنفس تعاریف کاملاً متفاوتی داریم ولی واقعیت آن است که در روانشناسی بالینی تفاوت و مرز کاملا مشخص و دقیقی بین این دو وجود ندارد. دلیل اصلی آن هم به خاطر این بوده که عزت نفس و اعتماد بنفس آن‌چنان در هم تنیده و لابه‌لای هم هستند که مثل یک قاشق مخلوط نمک و شکر، هرچند دو عنصر کاملاً متفاوت و مشخصی هستند. فراموش نکنید که جدا کردن اعتماد به نفس و عزت نفس از هم هنگام کار بر روی روان و کارکرد ذهن بسیار سخت می‌نماید.بطور خلاصه کمبود اعتماد به نفس میوه و نتیجه عزت نفس پایین است. پس اگر عزت نفس پایینی دارید به احتمال زیاد در آینده ای نه چندان دور با مشکلاتی اعم از کم رویی و خجولی نیز روبرو می شوید.

اعتماد به نفس چیست ؟

جالب اینجاست که کسانی که صفحه Self-Confidence‌ در ویکی‌پدیا را هم تنظیم کرده‌اند، نهایتاً به درک درستی از این مفهوم به‌ظاهر ساده نرسیده‌اند و کمابیش آن را با عزت نفس (Self-Esteem) اشتباه گرفته‌اند. که حتماً در آینده در این مورد کمکی به این سایت خوب خواهم رساند.

تفاوت عزت نفس و خودپنداری

در اکثر موارد این دو مفهوم به جای هم به کاربرده میشوند و در اصطلاحات عامیانه یک مفهوم در نظر گرفته میشوند در حالی که ذاتا باهم تفاوت دارند. خودپنداری مجموعه‌ای از عقاید فرد درباره خودش است. یعنی همان توصیفی که از خود دارد. مثلا اگر عنوان کنید چشمانتان آبی است و رنگ پوستتان گندمی است(اگر واقعا چنین باشد) این خودپنداری است. اصلی ترین وجه تمایز خودپنداری و عزت نفس در این است که در خودپنداری قضاوتی صورت نمیگیرد. مثلا اگر بگویید چشم من آبی است این خودپنداری است اما اگر مبنای قضاوتی پیدا کنید و بگویید چشم آبی بسیار جذاب است این عزت نفس است.

تفاوت عزت نفس و خودشیفتگی

عزت نفس نوعی ارزیابی ذهنی از خودمان است. اگر درست ارزیابی کنیم سلامت روانمان را به همراه دارد و اگر اشتباه کنیم، اختلال های شخصیتی را برای ما به همراه دارد. یکی از این اختلالات شخصیتی خوشیفته یا نارسیستیک است. افراد با شخصیت خودشیفته، در مورد خود بزرگنمایی و اغراق میکنند و خود را از آنچه واقعا هستند بزرگتر و توانمند تر معرفی میکنند. افراد خودشیفته برای احساس رضایت از زندگی نیازمند تعریف و تمجید دیگران هستند و اگر چنین نشود کلافه و عصبی میشوند. همچنین سطح احساس همدردی این افراد با دیگران بسیار پایین است.

عزت نفس خصیصه ای و موقعیتی

عزت‌نفس خصیصه‌ای: یک عزت نفس بنیادی و پایه است که عموما ریشه در تجارب کودکی فرد دارد. یعنی افرادی که عزت نفس خصیصه ای آنها پایین است، در بیشتر جنبه های زندگی خود احسای بد بودن میکنند. و این احساس نقص و اشکال داشتن در تاروپود فرد تنیده شده است.

عزت‌نفس موقعیتی: این نو عزت نفس کاملا وابسته به موقعیت است. مثلاً فرد به‌عنوان یک کارفرما یا یک فرد شاغل خود را مثبت ارزیابی میکند اما در مورد روابط عاطفی اش احساس نقص میکند.

عوامل اثرگذار بر روی عزت نفس

عوامل زیادی از جمله ویژگی های ذاتی افراد، شرایط خانوادگی، محیطی و … بر کاهش و یا افزایش عزت نفس افراد تاثیرگذار هستند. اما از اصلی ترین آیتم های شکل دهنده عزت نفس افراد شیوه فرزندپروری والدین او است. اگر والدین به هر دلیلی حتی از روی ناآگاهی رفتار صحیحی با کودک نداشته باشند و یا فرزند خود را تحقیر کنند، عزت نفس کودکشان تخریب شده و او اصطلاحا به طرحواره نقص و شرم دچار میشود. معمولا والدینی دچار این اشتباه تربیتی میشوند که خود عزت نفس پایینی داشته باشند. این مورد از ابتدای کودکی آغاز و معمولا تا پایان جوانی تاثیراتش همراه فرد باقی میماند و در بزرگسالی خود را به شکل احتلالات روانی نشان میدهد. طبق آخرین یافته‌های دانشمندان عزت نفس با کارکردهای مغز انسان نیز در ارتباط است.
دسته : ,
برچست ها :

تقویت اعتماد به نفس


تاریخ انتشار پست : 1400/7/18 بازدید : 11
تقویت اعتماد به نفس ( راز اعتماد به نفس )


تقویت اعتماد به نفس و اصولا بهبود کیفیت اعتماد به نفس، موضوع بسیار بسیار مهمی است که در روانشناسی فردی و ارتقا مهارت های مرتبط با موفقیت فردی جایگاه اول را پیدا کرده است. آیا میدانستید تقویت اعتماد به نفس منجر به استفاده بهینه تر شما از قانون جذب میشود؟


تقویت اعتماد به نفس یعنی ایجاد ویژگی هایی در شیوه تفکر و عملکرد، به گونه ای که فرد از عهده کارها به خوبی برآید و در شغل و ارتباطات خود نقش موثرتر و کارایی بهتری نسبت به سابق داشته باشد.


یعنی کیفیت کارایی ذهنی و عملی او در مواجه با کارها افزایش پیدا کند. سایت راز موفقیت در جهت تقویت و تقویت اعتماد به نفس افراد مقالات بسیاری ارایه کرده و در این مقاله قصد داریم با ۴ گام سریع شما را به اعتماد به نفس سالم برسانیم.


اعتماد به نفس ناشی از عملکرد گذشته شماست . امروز اولین روز از باقی عمر شماست پس عملکرد خود را از همین امروز تغییر دهید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. چراکه کاهش اعمتاد به نفس و عزت نفس مشکلات فراوانی از جمله انواع تله های شخصیتی و طرحواره ها را برای شما به ارمغان می آورد.

کسی که قبلا بودید را فراموش کنید ، با تقویت اعتماد به نفس شما فرد جدیدی خواهید شد.

باورهای شما، سطح تخیل، میزان ایمان شما به آینده ای درخشان و… همگی به میزان اعتماد به نفس شما بستگی دارد.

با تقویت اعتماد به نفس ، توانایی یادگیری شما نیز بیشتر و بهتر میشود.

تقویت اعتماد به نفس با کاهش هرج و مرج های عاطفی شما همراه خواهد بود.

با تقویت اعتماد به نفس ، گذشته و فکر کردن به آن دیگر شما را ناراحت نمیکند؛ حتی اگر سطح کنونی اعتماد به نفس شما با اتفاقات گذشته و شرایط اخیر گره خورده باشد.

تقویت اعتماد به نفس باعث میشود تمایل شما به تغییر در جهت آنچه میخواهید باشید بیشتر شود.

با افزایش اعتماد به نفس شما آنگونه که قبلا بودید شناخته نمیشوید، بلکه دیگران شما را همانگونه که خود میخواهید میبینند.

با ما در ادامه مقاله همراه باشید تا ۴ قدم به زنگی رویایی خود نزدیکتر شوید.


اعتماد به نفس - اعتماد به نفس بالا


علائم کمبود اعتماد به نفس


اگر بخواهیم در علائم کمبود اعتماد به نفس در افراد دقیق شویم، در واقع نشانه های زیادی را باید در نظر بگیریم. از سری فاکتور های که در بررسی علائم کمبود اعتماد به نفس باید بررسی شوند، میتوان به، زبان بدن، کلام و رفتار های فرد اشاره کرد. در اصل ما باید بر این موارد روی هر فرد دقیق شویم تا علائم کمبود اعتماد به نفس را در آن فرد، کشف کنیم.


ویژگی های رفتاری افراد با اعتماد به نفس پایین


از سری علائم کمبود اعتماد به نفس که در رفتار افراد هویداست عبارتند از: مطیع، تابع، تسلیم، سلطه پذیر، کناره گیر، سربه زیر، بامحبت، بی پناه، دستپاچه، دودل، بدبین، خودمقصر، مردد، بدبین، هراسان، نامطمئن

رفتارهای کلامی افراد با اعتماد به نفس پایین

آن دسته از علائم کمبود اعتماد به نفس که از کلامات افراد می توان به آنها پی برد عباراتی هستند از جمله: تعجب میکنم، شاید، فکر میکنم، احتمالا، ببخشید، حدس میزنم، نمیتوانم، از اینکه زحمتتان می دهم متاسفم، نمیدانم چه بر سرم آمد

رفتارهای بدنی افراد با اعتماد به نفس پایین

علائم کمبود اعتماد به نفس که خود را در زبان بدن افراد نشان می دهند: دستها را به هم مالیدن، حرکات ناآرام، پاها را روی هم انداختن، وول خوردن، چشمان پایین افتاده، قامت خمیده و قوزدار، صدای یکنواخت و بی حالت، صحبت کردن ملایم، غرولند کردن، خاموش شدن

رفتارهای هیجانی افراد با اعتماد به نفس پایین

علائم کمبود اعتماد به نفس که از هیجانات فرد مشخص می شوند عبارتند از: ترس، تشویش، اضطراب، افسردگی، احساس گناه، آزار و اذیت کردن، رفتار کنایه آمیز، تنبلی، گیجی


ورزش هایی برای تقویت اعتماد به نفس


ورزش کردن معمولا یکی از تکنیک های تقویت اعتماد به نفس است که تاثیر بسازیی دارد. ورزش میتواند اعتماد به نفس شما را بالا ببرد، چرا که تناسب اندام و سلامت معمولا میتواند احساس خوبی را در فرد ایجاد کند. دوست ورزشکاری داشتم که میگفت اوایل بعد از صدبار بارفیکس از دستانم خون می آمد و من ورزش را متوقف نمیکردم چرا که مطمئن بودم این یک نشانه است که من فردی قوی هستم و از پس هر چالشی در زندگی ام بر می آیم. ورزش های زیادی هستند که با انجام آنها میتوانید به تقویت اعتماد به نفس خود بپردازید. کافیست علایق خود را در این زمینه دنبال کنید و از ورزشی که میکنید لذت ببرید.

دسته : ,
برچست ها :

رژیم لاغری


تاریخ انتشار پست : 1400/7/18 بازدید : 9
آیا چاقی برای شما هزاران مشکل و بیماری جدید بوجود آورده است و شما دنبال بهترین رژیم لاغری میگردید
آیا هیکل خود را دوست ندارید و دوست داشتید کمی لاغرتر و یا چاق تر بودید؟
آیا از رژیم لاغری گرفتن عاجز شده اید؟
آیا سال هاست که تحت نظر متخصص تغذیه هستید ولی از تغییرات راضی نیستید؟
آیا می خواهید چاق شوید و از لاغری مفرط رنج می برید؟
آیا از انچه در آینه می بینید بیزار شده اید و میخواهید یک رژیم لاغری درست و حسابی داشته باشید؟
آیا حال و حوصله ورزش ندارید؟
آیا در رژیم لاغری هایی غذایی مختلف قبلی تجربه خوبی ندارید؟
آیا به فکر جراحی های خطرناک و برداشتن معده و کوتاه کردن روده افتاده اید؟
آیا شما کسی هستید که همیشه گول تبلیغات ماهواره ای برای رژیم لاغری را می خورید؟
آیا شما هم هزاران نوع قرص و ژل و کمربند و شربت و دمنوش و کرم لاغری و چاقی می خرید؟
دوستانی که به دنبال رژیم لاغری هستید خبر خوبی برایتان دارم!

اگر شما حتی یک مورد از موارد بالا برایتان به یک چالش روزانه بدل شده است و دربدر به دنبال یک رژیم لاغری خوب میگردید، باید کتاب اصول تغذیه ی محمود جولایی را بخوانید.

اما می دانم تعجب می کنید که چرا من از فضای روانشناسی وارد حوزه تغذیه و رژیم های غذایی شده ام؟ آماده باشید تا داستان شکل گیری یک کتاب خوب را از زبان پدیدآورنده آن برایتان تعریف کنم!

داستان جالب شکل گیری کتاب تغذیه و رژیم لاغری برای همه

… همانطور که می دانید محمود جولایی “کاپیتان کشتی های اقیانوس پیما” بوده است.

او هر ساله بطور مرتب چکاپ پزشکی بسیار دقیقی داشت. در یکی از این معاینات مثل همیشه نتایج آزمایشات را برای تکمیل پرونده به دکتر معتمد شرکت داده و ایستاد که او زود امضاء کند و وی بر سرکارش برود. جولایی میگوید دکتر همیشه برگه ی آزمایشم را نگاه می کرد و حالی می پرسید و کار تمام بود. ناگهان دیدم در برگه من متمرکز شد و تک تک موارد را با انگشت مرور کرد. گفتم چیه دکتر، مشکلی هست؟
با مکثی گفت بشین کاپیتان تا برات بگم! خوب نیست باید به فکر رژیم لاغری باشید

گفتم چی خوب نیست؟گفت: آقای کاپیتان خوش تیپ این خوب نیست که در این سن شما قند، کلسترول، اوره، چربی و تری گلیسیرید داشته باشید…

این گفته های ایشان مانند چکش سنگینی بر سر من فرود آمد و مرا روی صندلی نشاند. با نگرانی، جوری که انگار جواب را میدانی ولی میپرسی تا اطمینان حاصل کنی، پرسیدم: مگر داشتن اینها چه اشکالی دارد؟ سرش را بالا گرفت و با پوزخندی در چشمان من گفت: کاپیتان روسی که ماه پیش تنها در اتاقش سکته کرد و مُرد یادت هست؟  او هم تمام این بیماری ها را داشت و هیچ فکری برای رژیم لاغری خود نکرده بود.

دیگر هیچی یادم نبود. تنم سرد و کرخت شده بود. از جایم بلند شدم و بدون خداحافظی از مطب دکتر خارج شدم و بعد از ساختمان شرکت در برج آسمان خارج شدم. حتی از آسانسور استفاده نکردم و تمام مسیر راه پله را بسرعت پایین آمدم. انگار باید خیلی زود از یک واقعیت تلخ دور می شدم. اتومبیلم را فراموش کردم بردارم. خودم را می دیدم که در دفتر کار کاپیتان در یک کشتی خیلی بزرگ افتاده ام و هیچ کس از وجودم خبر ندارد… انقدر درگیری ذهنی داشتم که از میدان فرمانیه تا میدان نوبنیاد پیاده رفتم. دور میدان داشتم از خیابانی عبور می کردم که یادم هست، یک پیکان مشکی جلویم پیچید و گفت: داداش کجا؟ در خدمتیم؟

و من پاسخ دادم : کلسترول!

و او گفت: می دانم کجاست، بیا بالا!

… ساعتها در خیابان بودم. راننده حرف می زد و من در پس افکار خود داشتم مراسم تدفینم را برنامه ریزی می کردم که آبرومندانه انجام شود! ناگهان راننده با لهجه قزوینی پرسید: آقای مهندس حدودا نمی دانی این کلسترول کدام منطقه است؟ بخودم آمدم و گفتم برو انقلاب؛ روبروی دانشگاه به همه کتابفروشی ها سر زدم و هرچه کتاب در مورد تغذیه و فاکتورهای آزمایشی، موجود داشتند را خریدم. 18 جلد کتاب تخصصی که من هیچی از آنها نمی فهمیدم. شب را تا صبح با کتاب های غریبم خوابیدم. فردا صبح به کتابخانه دانشگاه تهران رفتم و به دنبال منابع بیشتر گشتم. هفته بعد به دریا رفتم و در طول شش ماه 38 جلد کتاب خواندم. با یک مشکل بزرگ مواجه شدم. کتاب های داخلی تقریبا همه ترجمه بود و ترجمه ها خود به ترجمه  نیازداشت. بسیاری از اصطلاحات را نمی فهمیدم. فرق LDL , HDL را نمی فهمیدم. کتاب ها برایم خیلی سنگین بود. کتاب های ساده تری از خارج تهیه کردم و باز خواندم و تازه موتور علاقه و اشتیاق دانستن در من روشن شد. به هر کشوری می رسیدم به کتابفروشی ها سر می زدم و کتاب های مربوطه جدیدی را می خریدم. این شش ماه اندازه 6 سال دوره ارشد تغذیه مطلب خواندم و باز خواندم.

به ایران بازگشتم و بلافاصله به متخصص تغذیه مراجعه کردم و وقت گرفتم و گفتم می خواهم فقط پرسش هایم را بپرسم. تعجب کرد و با هم شروع کردیم به هم آموختن و یا از هم آموختن.

 مدت دو ماه تمام آخر وقت های ایشان را من پر می کردم. با هم دوست شدیم. روزی از من خواست، در کلینیک یکی از دوستانش شروع به کار کنم و مشاوره بدهم. گفتم شاید دارد مرا از سرش وا می کند و نپذیرفتم و دوباره و سه باره و چهار باره کتاب های جدیدتر و تخصصی تری خریدم و به دریا رفتم. تمام زندگی و فکر من شده بود تغذیه. همیشه و همه جا اطلاعات می دادم و برای مردم جنس اطلاعات من جالب، جدید و جذاب بود. شاید چون کمی نگرش و تحلیل روانشناسی در آن آمیخته بود و یا شاید چون من از جنس مصرف کننده گان آن اطلاعات بودم.

 یادم هست در یک سفر ۴۲ جلد کتاب با خود بردم. بعضی کتاب ها، کتاب های دانشگاهی مقطع ارشد و دکترای تغذیه بود و در شش ماه خواندم. روزی نیز با سایت های معتبر دنیا آشنا شدم و اطلاعات به روزتری را در آنجا یافتم و تشنه تر شدم. بالاخره کتاب ها را کنار گذاشتم و شبانه روز در میان سایت های مختلف و معروف جهان به دنبال پرسش های خودم بودم….. و این پروسه سه سال دیگر طول کشید.

در این سه سال چند ماه به اصرار دکتر عزیزم به کلینیک تغذیه دوست شفیقشان مراجعه کردم و بعد از همان مصاحبه اول پشت میز مشاوره نشستم تا کمی دانسته هایم را انفاق کنم.
عجیب بود مردم از زن و مرد میخکوب بحث های من می شدند و برخی مراجعین واقعا فقط برای شنیدن می آمدند. به تدریج من روشی خاص را پیش گرفتم. همانجا بود که تکنیک “روانشناسی کاهش وزن” به ذهنم خطور کرد.

دسته : ,
برچست ها :
تمامی حقوق برای نویسنده محفوظ میباشد